بسم الله الرحمن الرحیم

-آثار گسترده فعالیت های خیرخواهانه در حیات اجتماعی جامعه ایرانی، از گذشته تا حال، کاملا مشهود بوده و هست، تا جایی که می توان احسان و نیکوکاری را یکی از ویژگی های اصلی ایرانیان برشمرد. هزاران کاروانسرا، بیمارستان، مدرسه، یتیم خانه، کتابخانه و غیره و همچنین هزاران موسسه خیریه که برای حمایت از بیماران، یتیمان، زنان سرپرست خانوار، نخبگان، کودکان کار و … راه اندازی شده است، نمودهای این فرهنگ متعالی و انسانی است.

-در هر سال در کشور ما، ده ها هزار میلیارد تومان و صدها میلیون ساعت، صرف فعالیت های داوطلبانه و خیرخواهانه می گردد. شاید کمتر ایرانی را بتوان یافت که در طول یکسال بخشی از دارایی و یا وقت خود را صرف فعالیت های نیکوکارانه ننماید. البته این مسأله اختصاص به ایران ندارد، بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا، مشارکت های اجتماعی و فعالیت های خیرخواهانه با شیب بسیار تندی در حال افزایش است، به نحوی که شاخص بخشش و احسان به یکی از شاخصه های توسعه یافتگی جوامع تبدیل شده است.

-اگر فرد محوری و منفعت طلبی را بتوان یکی از شاخصه های اصلی تحولات قرن بیستم تلقی نمود، ولی در قرن بیست و یکم با یک تغییر پارادایم جدی روبرو هستیم و آن چیزی نیست جز؛ حرکت شتابان به سمت اجتماع محوری.

-بسیاری از بنگاه های اقتصادی که تا دیروز تنها به دنبال کسب منفعت و سود بیشتر اعضای هیأت مدیره خود بودند، امروز نه تنها به کسب و کارهای اجتماعی روی آورده اند، بلکه در قالب رسالت اجتماعی، بخش قابل توجهی از درآمد خود را به رفع معضلات جامعه تخصیص می دهند. امروز کارآفرینان اقتصادی، دغدغه کارآفرینی اجتماعی دارند و صاحبان و مالکان این بنگاه ها به این تنیجه رسیده اند که ثروت اندوزی باید به تولید ثروت و سودآوری باید به رشد و توسعه پایدار تبدیل شود.

-در اینجا یک سؤال کلیدی قابل طرح است؛ سهم دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان لوکوموتیو رشد و تعالی جامعه و بستر اصلی تحولات دانش بنیان کشور، در این میان چقدر است، و بالعکس تحولات اجتماعی و به تبع آن فعالیت های خیرخواهانه به چه میزان در رشد و توسعه کمی و کیفی دانشگاه ها نقش آفرینی می کنند؟

-در کشورهای پیشرفته دنیا یک رابطه و تعامل دو طرفه میان تحولات جامعه و دانشگاه برقرار شده است. از یک طرف بخش قابل توجهی از منابع خیرین در جهت توسعه کمی و کیفی دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه های برتر هزینه می گردد؛ به نحوی که هر چه رتبه دانشگاه در نظام رتبه بندی جهانی، بهتر باشد، میزان مشارکت خیرین و واقفان در توسعه آن دانشگاه بیشتر است، و از طرف دیگر نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه و حتی ساختار و معماری دانشگاه، متناسب با نیازها و تحولات جامعه، تغییر کرده و به روز می شود.

-باید اذعان نمود که علی رغم توسعه کمی و پیشرفت های قابل ملاحظه ای که در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور رخ داده است، ولی یک فاصله ملموس میان تحولات و نیازمندی های جامعه با توانمندی ها و فعالیت های دانشگاه ها در ایران وجود دارد و تا زمانی که این فاصله پر نشود نه دانشگاه می تواند به رسالت خطیر خود بپردازد و نه تحولات اجتماعی در راستای رشد و تعالی خواهد بود.

از این رو ضرورت دارد، رابطه میان دانشگاه ها و نهادهای اجتماعی به ویژه خیرین و مؤسسات خیریه به صورت ساختارمند تقویت گردد.

-چند سالی است که راه اندازی و تأسیس بنیادهای حامی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در دستور کار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قرار گرفته است و به لطف الهی در نیمه دوم سال ۱۳۹۶، بنیاد دانشگاه اصفهان نیز در شرف تأسیس است. امید است این گونه اقدامات – وابسته سایر اقدامات مکمل – گامی اساسی در جهت تقویت نقش دانشگاه در تحولات اجتماعی قرن بیست و یکم در ایران اسلامی باشد.

محمدصالح طیب نیا

مشاور رییس دانشگاه اصفهان در امور خیرین

آذرماه ۱۳۹۶

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *